گزیده جلسه شرح احادیث کتاب مواعظ العددیه فضائل امیرالمؤمنین (ع)
یکی از فلسفههای بیان فضائل امیرالمومنین علیهالسلام، بیان نشانههای امام است، چون یکی از نشانههای امام این است که افضل امت باشد. وقتی مردم فضائل امام را ببینند اقبال به او پیدا میکنند.
برای فضائل علی بن ابیطالب تقسیم بندیهای مختلفی ذکر شده است، یک قسم آن فضائلی است که در بین همه -حتی ائمه علیهم السلام- مختص ایشان است و شخص دیگری آنها را ندارد مانند لقب امیرالمومنین.
قسم دیگر فضائلی است که در بین اصحاب پیامبر مختص ایشان است، این روایت از این دسته است.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: امناى از اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله مى دانند که هر یک از آنان امتیازى دارند، من در آن شریک هستم و بلکه در آن برترى دارم ولى من هفتاد فضیلت دارم که هیچ کس با من شریک نیست. راوى (مکحول) گوید: پرسیدم؛ یا امیرالمؤمنین آنها را برایم بازگو فرمایید. حضرت فرمودند:
اولین ویژگى که من دارم این است که؛ یک چشم بر هم زدن هم به خداوند شرک نورزیدم و بت لات و عزّى را نپرستیدم.
دوم: هرگز شراب ننوشیدم.
سوم: رسول اللّه (ص) مرا در کودکى از پدرم گرفت و من هم خوراک و هم کاسه و همدم و هم زبان او بودم.
چهارم: اولین کسى هستم که ایمان و اسلام آوردم.
پنجم: رسول اللّه (ص) دربارۀ من فرمودند: یا على تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى جز اینکه بعد از من پیامبرى نخواهد بود.
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که پیامبر نمیفرماید که یا علی، بعد از من، تو پیامبر نیستی، میفرماید که بعد از من دیگر پیامبری وجود ندارد، یعنی یا علی نقصی در تو نیست بلکه فلسفهای در ختم نبوت وجود دارد، یعنی دیگر وحی تشریعی نازل نمیشود.
اگر کسی میخواهد بداند نسبت امیرالمومنین با پیامبر اسلام چه بود، باید به نسبت هارون با حضرت موسی بنگرد. نسبت هارون با حضرت موسی چه بود؟
شریک امر (وَ اَشرِکهُ فی اَمری)
پشتیبان (اشدُد بِه اَزری)
برادر (هارونَ اخی)
ششم: من آخرین نفر بودم که با رسول خدا وداع کردم. و او را به خاک سپردم.
چند معنی برای این عبارت بیان کردهاند:
شرافت، یعنی شرافت ویژهای برای امیرالمومین وجود دارد که ایشان آخرین نفری است که پیامبر را در لحظات آخر عمر همراهی کردند و ایشان را به خاک سپردند.
وفاداری، یعنی حضرت علی تا آخرین لحظه عمر پیامبر به ایشان وفادار بودند.
معنای دیگری که گفتهاند این است که هرکسی در لحظات آخرش مهمترین سخنانش را میگوید، و امیرالمومنین در آخرین ثانیههای عمر پیامبر بر بالین ایشان حضور داشتهاند، که کنایه از وصایت خاصه یا عهد امامت است.
هفتم: رسول اللّه مرا در بستر خود خوابانید – آنگاه که براى هجرت از مکه به غار رفت – و مرا با روانداز خود پوشانید و هنگامى که مشرکان حمله کردند و مرا بیدار کردند و پرسیدند: دوست تو کجاست؟ گفتم: در پى کار خود رفته است. گفتند: اگر فرار مى کرد، على هم همراه او فرار مى کرد.
این مقام خیلی ویژهای است که کسی جان پیامبر را نجات بدهد، با فداکاریهای دیگر فرق دارد.
هشتم: رسول اللّه (ص) هزار باب علم را به من آموخت. که هر باب آن شامل هزار باب علم است. و این علوم را به کسى جز من نیاموخت.
نهم: رسول اللّه (ص) به من فرمود: یا على زمانى که خداوند اولین و آخرین را در روز محشر جمع مى کند، براى من منبرى بالاتر از منبر پیامبران نصب مى کند و براى تو منبرى بالاتر از منبر اوصیاء نصب مى کند. و تو بالاى آن منبر خواهى رفت.
دهم: شنیدم که رسول اللّه (ص) فرمودند: یا على؛ در قیامت هر چه به من بدهند، مثل آن را براى تو درخواست مى کنم.
در واقع بیانگر مواسات خاص پیامبر با علی (ع) است.