دهه فجر – قسمت اول
ملاک درستی افعال، افکار، اقوال، حق است. کشف حق برای همه ممکن نیست. عدهای حق را گم کردهاند و بعضیها از حق جلو زدهاند. *وقتی انسان گرفتار نفس و شهوات است و جامعه مبتلا به فتنه و شبهات است، پیداکردن حق بسیار سخت میشود.
برخی افراد سوالی در رابطه با انقلاب اسلامی سال ۵۷ مطرح میکنند که آیا این انقلاب حق است یا خیر؟
۱_ در روایات ما و کلام بزرگان اشاراتی به درستی این انقلاب شدهاست.
۲_از طرفی درستی شعارها و پیامها و اهداف، از علائم حقبودن است.
۳_ مسئلهٔ دیگری که به وسیلهٔ آن میتوان حقانیت انقلاب را اثبات کرد این است که بعد از تحقق یک امر (انقلاب)،
با توجه به تجربهنگاری و خروجی عملی، میتوان وضعیت را نسبت به قبل از انقلاب بررسی و مقایسه کرد.
محاسبهی دقیق متغیرها و عملکردها میتواند کمککننده باشد.
این انقلاب، مشروع و حق است و آنچه حق باشد یاری و نصرت آن واجب میشود.
اگر کسی حق را بشنود و او را یاری نکند، حق، او را یاری نخواهد کرد.
سابقا در دههی فجر معنای انقلاب و انقلابیگری مطرح شد. یک معنای انقلابیگری، جهادیبودن است، بعضیها ایمانشان قعودی است.
فرد انقلابی، به جهاد و مقابله با اعداءالله اعتقاد دارد.
قبل از وقوع انقلاب افرادی که با امام خمینی ملاقات میکردند، از شجاعت امام حیرتزده میشدند.
قوت قلب امام متکی به آن اجتهاد است. متکی به
آن وعدههای الهی است که فرمود:
“ان تنصروالله ینصرکم”
انقلاب راهی است که ما باید برویم. آنجایی که ما نرفتیم را به پای انقلاب حساب نکنیم! شعار انقلاب این بود که امام فرمودند: ما موظفیم دین را در جامعه اقامه کنیم و نسبت به مسائل اجتماعی بیتفاوت نباشیم!
ما نام خودمان را انقلابی نمیگذاریم. انقلابی فردی مثل حاج قاسم است! اما تلاشمان را میکنیم تا از انقلاب به معنای یک آرمان دفاع میکنیم.