مواعظ العددیه – جنود عقل و جهل
🔸عقل یکی از عنوانهایی است که در روایات ما خیلی بر روی آن تاکید شده است. همه خیرات و کمالات از عقل است. تمام تربیت در کلمه عقل است، خصوصیت اصلی انسان و کلمهای که انسان با آن معنا میشود، عقل است.
🔹عقل با هوش و حافظه فرق دارد، عقل قوه تشخیص درستی و نادرستی و زشتی و زیبایی است. حسن و قبح با عقل فهمیده میشود.
🔸این حدیث جنود عقل و جهل در میان دیگر احادیث و روایات مرتبط تقریبا بینظیر است لذا حدیث بسیار مهمی است که شرحهای بسیاری هم بر آن نوشته شده است.
💠 سماعه فرزند مهران گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم و در حضور او عده اى از دوستانش بودند و سخن از عقل و جهل به میان آمد. امام صادق علیه السلام فرمود: عقل و سپاهیان او و جهل و سپاهش را بشناسید تا هدایت شوید.
سماعه گوید: گفتم: فدایت شوم ما چیزى نمى شناسیم جز آنچه شما بشناسانید.
حضرت فرمودند: خداوند بلند مرتبه عقل را آفرید و عقل اولین آفریدۀ خداست که آن را از نور روحانى جانب راست عرش بوجود آورد.
🔹یمین عرش یعنی قسمت با برکت و با خیر عرش
سپس به او فرمود: جلو بیا، او آمد. سپس فرمود: برگرد، و او برگشت.
🔸اولین حرکت عقل اقبال به خدا بوده است، در مسیر اطاعت خدا. عقل تسلیم محض خداست، قوه فهم حکمتهای الهی عقل است.
آن گاه خداوند تبارک وتعالى فرمود: تو را موجودى با عظمت آفریدم و از همۀ آفریدگانم گرامى تر داشتم.
امام علیه السلام فرمود: پس از آن خداوند جهل را از اقیانوس تلخ و تاریک آفرید و به او گفت: برگرد او برگشت. سپس فرمود: پیش آى، ولى پیش نیامد. خداوند به جهل فرمود: تکبّر کردى. آنگاه خداوند جهل را لعنت نمود.
🔹جهل از جنس ظلمت است که نه خیری در آن است و نه هدایت. جهل محل لعنت خداست.
سپس براى عقل هفتاد و پنج لشکر قرار داد و جهل همین که کرامت خداوند به عقل را دید دشمنى و کینۀ او را به دل گرفت و گفت: پروردگارا: عقل هم موجودى مثل من است او را آفریدى و گرامى داشتى و به او نیرو بخشیدى و من ضدّ او هستم و قدرتى بر او ندارم، پس به من هم لشکریانى به اندازه او عطا کن. خداوند فرمود: مى پذیرم و اگر پس از آن نافرمانى کنى تو و سپاهیانت را از رحمت خود اخراج مى کنم. جهل گفت: پذیرفتم و خداوند به او هفتاد و پنج لشکر عطا کرد.
هفتاد و پنج لشکرى که به عقل و جهل بخشید عبارتند از:
۱-خیر که وزیر عقل است و ضد آن را شر قرار داد که وزیر جهل است. ۲- ایمان (از لشگریان عقل است) و ضد آن کفر است. ۳- تصدیق کردن و ضد آن انکار کردن است و …