عاشورا یک درس کامل و ابدی است. اما همه از این درس به یک اندازه بهره نمیبرند، خیلی از مردم کربلا رفتند، ولی کربلایی نشدند.
کسی نتوانست قرآن را به عنوان کتاب هدایت از جامعه اسلامی حذف کند، عاشورا نیز به حذف شدنی نیست. عاشورا نیز مانند قرآن تفسیر به رأی بر میدارد. تفسیر به رأی قرآن از گناهان کبیره است. اگر قرآن را بدون تطبیق بر اهل بیت(ع) خواندیم و اگر اهل بیت(ع) را بدون قرآن تعریف کردیم، آنها را از حقیقت خود دور کردهایم.
«لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»(۴۲ فضلت)
که هیچ باطلی از پیش رو و پشت سرش به سویش نمی آید، نازل شده از سوی حکیم و ستوده است.
این آیه عصمت قرآن را ثابت میکند. سیدالشهدا(ع) نیز معصوم است. این دو عصمت آشکار است و جای مناقشه ندارد، اگر کسی در آن شکی دارد، به دلیل بیمار دلی اوست.
« وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَ لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا»
و ما آنچه از قرآن فرستیم شفای (دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان (و شقاوت) چیزی نخواهد افزود.
این کتاب سراسر نور و این امام سراسر نور، موجب هدایت همه افراد نخواهند شد. یک عده عاشورایی میشوند و باقی جا میمانند. انسانهای ستمگر از این شفا جز مرض نتیجه نخواهند گرفت. برای همین است که میگویند با غفلت و آلودگی وارد این مسیر نشوید، در قدیم این دهه محرم یک سلوک و مراقبه بالخصوص داشت.
راه بهره مندی از قرآن و عاشورا
برای بهرهمندی از قرآن و همچنین برای عاشورایی شدن باید منیت خود را بشکنیم. کسی که دنبال توجیه و اصلاح خودش است، از قرآن و عاشورا بهرهای نمیبرد.
اگر قرآن کسی را در بر نگرفت، عاشورا نیز او را در بر نخواهد گرفت، چرا که اینها یک حقیقتاند. همه چیز در کربلا هست. کربلا کتاب دعا، سلوک و ارتباط با خداوند است ولی برای استفاده از این کتاب، باید با قرآن انس گرفت و منیت خود را شکست.
مراتب بهرهمندی از کربلا و قرآن به خود ما بر میگردد؛ به هر میزان که از خانه نفس فاصله بگیریم و به سمت فرهنگ عاشورایی حرکت کنیم، از آن بهره خواهیم برد.
عاشورا درس تحول است. ندای «هَل مِن ناصر یَنصُرُنی» امام حسین(ع) در طول تاریخ خاموش نمیشود و یک عده را بیدار خواهد کرد. باید تلاش کرد و به خود حضرت استغاثه کرد که این صدا را به گوش جان ما برسانند.